جدول جو
جدول جو

معنی کبود شدن - جستجوی لغت در جدول جو

کبود شدن
(رَ زَ دَ)
نیلگون شدن. نیلی شدن. ازرق گشتن:
تا ز دستم رفت و همزانوی نااهلان نشست
شد کبود ازشانۀ دست آینۀ زانوی من.
خاقانی.
، سیاه شدن. تیره و تار شدن. کدر گشتن:
ز بیراهی کار کرد تو بود
که شد روز بر شاه ایران کبود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قبول شدن
تصویر قبول شدن
پذیرفته شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبودی زدن
تصویر کبودی زدن
خال کوبی کردن، زدن خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، خالکوبی کردن، خال زدن، وشم زدن برای مثال بر تن و دست و کتف ها بی گزند / از سر سوزن کبودی ها زدند (مولوی - ۱۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
(نَ دَ)
بوجود آمدن. هست شدن:
آنگهی کآنچه نیست بوده شود
یا چو این بود شد بفرساید.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ رَ)
همراه باد رفتن. با باد پراکنده شدن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از کباب شدن
تصویر کباب شدن
بصورت کباب در آمدن، بریان و سوخته شدن، یا کباب شدن دل. متاثر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آباد شدن
تصویر آباد شدن
عمران پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
بوسیله کلید بسته شدن، یا کلید شدن دندان (های) کسی. چفت شدن دندانها وی بر اثر سرمای شدید یا نزدیکی مرگ: (مشدی مثل مار بخود می پیچید. نفس نفس میزد یکهو پس افتاد و دندانها یش کلید شد)
فرهنگ لغت هوشیار
بر آمدن پذیرفته شدن پذیرفته شدن مورد قبول قرار گرفتن، از عهده امتحان بیرون آمدن مقابل رد شدن مردود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبون شدن
تصویر زبون شدن
عاجر شدن، ناتوان گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبودی زدن
تصویر کبودی زدن
خال کوبیدن: (بر تن و دست و کتفها بی گزند از سر سوزن کبودیها زدند) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبول شدن
تصویر قبول شدن
((~. شُ دَ))
پذیرفته شدن، از عهده امتحان بیرون آمدن. مق.رد شدن، مردود شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلید شدن
تصویر کلید شدن
((~. شُ دَ))
بسته شدن، قفل شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
ليتمّ تدميرها
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
Perish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
périr
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
погибать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
kuangamia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
perecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
فنا ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
ตาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
binasa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
להיכחד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
死亡する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
死亡
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
사라지다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
zginąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
yok olmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
ধ্বংস হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
नष्ट होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
perire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
perecer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
umkommen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
omkomen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
загинути
دیکشنری فارسی به اوکراینی